جدول جو
جدول جو

معنی ابن مشطوب - جستجوی لغت در جدول جو

ابن مشطوب
(اِ نُ مَ)
ابوالعباس احمد بن الامیر یوسف سیف الدین علی بن احمد بن ابی الهیجابن عبدالله بن ابی الخلیل یا عبدالخلیل بن مرزبان الهکاری، المعروف به ابن مشطوب، الملقب بعمادالدین. و مشطوب لقب پدر اوست. مولد او به سال 575 ه. ق. احمد امیری کبیر و صاحب جاه و منزلتی بسیار نزد ملوک بود و خود یکی از آنان بشمار می آمد، بلندهمت، عزیزالجود، واسعالکرم، شجاع، ابی ّالنفس و سلاطین وقت از او بیمناک بودندو وقایع خروج او بر آنان مشهور است آنگاه که پدر اویکی از امرای دولت صلاحیه که اقطاع نابلس او را بود درگذشت سلطان صلاح الدین نابلس را به پسر او عمادالدین باقطاع داد لکن ثلث ارتفاعات نابلس را بمصارف بیت المقدس تعیین کرد. و جد احمد مکنی به ابوالهیجا صاحب عمادیه و قلاع چند از بلاد هکاریه بود و احمد صاحب ترجمه تا وقعۀ دمیاط بعمل باقی بود و آنگاه از دیار مصریه بیرون شد و در ربیعالاّخر 617 به تل ّ یعفور قلعۀ میان موصل و سنجار محاصره شد و امیر بدرالدین لؤلؤبا مراسلات او را بفریفت و بموصل خواند و او بدانجا شد و مدتی قلیل ببود و سپس او را بگرفتند و بملک اشرف مظفرالدین موسی بن ملک العادل فرستادند و ملک اشرف او را در قلعۀ حران بند کرد و در زندان بر او سخت گرفت تا در شهر ربیعالاّخر 619 در حبس بمرد و دختر او بدروازۀ راس عین قبه ای کرد و جسد او از حران بیاورد و در آنجا بخاک سپرد. (نقل باختصار از ابن خلکان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ مُطْ طَ لِ)
هبه الله بن محمد بن مطلب، ملقب به ولی الدوله. وزیر خلیفه المستظهر باﷲ. او به سال 499 ه. ق. پس از وفات زعیم الرؤسا ابن جهیر مقام وزارت یافت لکن سپس سلطان محمد بن ملکشاه از اصفهان بخلیفه نامه کرد و عزل او درخواست. و خلیفه کرهاً او را معاف کرد و ابن مطلب بدربار سلطان محمد شد و از آن پس که خوشنودی خاطر سلطان حاصل کرد، خلیفه بار دیگر او را بوزارت برداشت لکن پس از چندی خلیفه بر وی خشم گرفت و او باصفهان گریخت. گویند ابن مطلب مذهب شیعه داشت و بهانۀ محمد بن ملکشاه در تقاضای عزل وی همین امر بود. و ابن الطقطقی را در کتاب الفخری از او حکایتی است. رجوع بدانجا شود
لغت نامه دهخدا